loading...
مدبّر سایت
لوگو سایت

http://zibasaz.persiangig.com/pic/bism/8.gif

           


http://2sat.rozup.ir/Video/%D9%86%D8%B8%D8%B1_%D8%B4%D9%85%D8%A7_%D8%A8%D8%A7%D8%B9%D8%AB_%D8%AE%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%8A_%D9%85%D8%A7%D8%B3%D8%AA.gif


مقدمه :

((مسأله ی تربیت ، مسأله ی حیات و ممات ملت هاست ، بنای آن در خانواده آغاز می شود و جامعه و مدرسه تکمیل می گردد... طفل این موجود فرشته گونه موضوع تربیت و امانت داری از خدا در دست والدین و مردم است. خداوند او را مورد آزمایش و فتنه ای برای والدین قرار داده تا بر آن ها معلوم گردد به چه حد میزان لایق امانت داری خداوندند و چگونه از تعالیم او برای اداره و صیانت این امانت استفاده می کنند.)) (قائمی ، 6 ، 1375)

خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی ضامن سلامت ، سعادت و تعالی جامعه می باشد. به بیان دیگر خانه و خانواده بنیان گذار اصلی شخصیت کودک به شمار می رود. خانواده نخستین پرورشگاه و آموزشگاه هر جامعه است. از سوی دیگر اولیای تعلیم و تربیت می باشند چنانچه این دو هم سر با یکدیگر در زمینه ی تعلیم و تربیت فرزندان این مرز و بوم گام بردارند حاصل این تعامل ، نسلی تربیت شده و آماده ی خدمت به آینده ی کشور اسلامی می گردد.

مقاله حاضر کوششی است برای تبیین چگونگی مشارکت خانواده و مدرسه در امر مهم تعلیم و تربیت که از نظر خوانندگان محترم می گذارد ، در بخش اول نگاهی گذرا به تعلیم و تربیت خانواده خواهیم داشت و در قسمت دوم به زمینه های مشارکت خانواده در امر آموزش و پرورش می پردازیم.

 

تعلیم و تربیت و خانواده

بر کسی پوشیده نیست که معلم در تربیت و سرنوشت کودک نقش مؤثری ایفا می کند، او بر کلیه رفتارها و عملکرد فراگیران تأثیر گذار است. همان تأثیری که آفتاب بر زمین می گذارد و همان نتایجی که آب در حیات بر جای می گذارد. در زندگی بشر سازمان ها و نهاد های گوناگون دست در دست یکدیگر در جهت پیشرفت جوامع تلاش می کنند ، اما به نظر می رسد سازمان آموزش و پرورش به دلایل مختلف از جایگاه ویژه ای برخوردار است از جمله :

اول این که به خاطر گستردگی ، تقریباً تمامی افراد یک مملکت با آموزش و پرورش سر و کار دارند ، حال این ارتباط می تواند مستقیم یا غیر مستقیم باشد. برای نمونه اکثر قریب به اتفاق خانواده ها یک یا چند دانش آموز دارند. خیلی از خانواده ها یک یا چند آموزگار به جامعه تحویل داده اند که این دو نمونه رابطه مستقیم افراد جامعه را با آموزش و پرورش نشان می دهد. سایر افراد نیز به طور غیر مستقیم با سازمان آموزش و پرورش ارتباط دارند.

 

 

* کارشناس ارشد مدیریت آموزشی

دوم اینکه این سازمان عامل اصلی توسعه یعنی نیروی انسانی را تربیت می کند و بنا به گفته رئیس جمهور خاتمی : آموزش و پرورش سازمان انسان سازی است. سوم به دلیل اینکه درصد بسیار بالایی از افراد جامعه از ناحیه سازمان آموزش و پرورش امرار معاش می کنند. منابع هنگفتی از بودجه دولت ها صرف مخارج این سازمان می گردد بنابراین اگر ما به دنبال جامعه ای پیشرفته هستیم ، و اگر به دنبال تحقق اهداف تعلیم و تربیت می باشیم و اگر در فکر داشتن اجتماعی سالم دور از جرائم و بزهکاری ها هستیم باید به دو رکن اصلی آن توجه مبذول داریم :

1- معلمان

2- اولیای دانش آموزان

آقای حاجی در جمع اعضای انجمن های اولیا و مربیان می گوید :

((هدف مشترک همه ی ما تربیت نسلی است که آینده ی کشور را به دست آن خواهیم سپرد و منافع مشترک همه ی ما در گرو تربیت درست این نسل نهفته است ...)) امر تربیت فرایند پیچیده ای است که نمی تواند محدود به سازمانی خاص و جمعی معین باشد. درست است که به لحاظ رسمی محیط مدرسه برای تحقق هدف های آموزش و پرورشی پیش بینی شده اما چه کسی است که جدایی خانه از مدرسه را مخل تحقق هدف های مذکور نداند؟ آیا می شود گفت
دانش آموز فقط در ساعاتی که در مدرسه است معلم ، هم کلاسی ها و کارکنان اداری مدرسه تأثیر می پذیرد و در بیرون از مدرسه از کس یا کسانی تأثیرپذیری ندارد؟ بنابراین ناگزیریم خانه و مدرسه را نه تنها متصل به هم و به لحاظ تأثیرگذاری ترتیبی مشابه ندانیم ، بلکه تأثیرگذاری تربیتی در خانه به مراتب بیش از مدرسه است. از آنجا که دانش آموزان ساعات بیشتری را خارج از مدرسه در خانه یا در اجتماع به سر می برند شکل گیری شخصیت آنها و تربیت ایشان بسیار تحت تأثیر این ارتباط است.

ناگفته پیداست که یاری خانواده به مدرسه و ترتیب فرزندان مستلزم داشتن اطلاعات و آموزش های ویژه است. والدین اگر خود اطلاعات کافی و مورد نیاز را نداشته باشند نمی توانند به فرزندان خود کمکی برسانند به قول مولانا :

ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش

مجید رشیدپور (1380) اعتقاد دارد که مقصر اصلی در سستی و کوتاهی در ادای فرایض دینی ، خود پدر و مادر هستند. کودکانی که در سنین اولیه در انجام فرایض دینی از والدین خود سبقت
می گیرند ، در جوانی دچار سستی و اهمال در انجام این وظایف می پردازد ، همه اموری را که بر اساس تقلید انجام می داده یکی پس از دیگری آنها را رها می کند. ولی علت امر را عدم آشنایی پدران و مادران به رسالت خویش می داند. راستی والدین چه وظیفه ای بر عهده دارند و تا چه حد این وظایف خویش را نیک می دانند؟

آقای رشید پور اعتقاد دارد که جز در موارد اندک پدران و مادران در ارتباط با فرزندان خود وظایف اصلی خود را انجام نمی دهند. ایشان باید بکوشند تا فلسفه انجام امور مذهبی و غیر مذهبی را به کودکان خویش بشناسانند. برای این کار البته به زبان خود کودکان و نوجوانان سخن گفت.

چون سر و کارت با کودک فتاد پس زبان کودکی باید گشاد

 

 

زمینه های مشارکت والدین در امر تعلیم و تربیت

1- مشارکت در زمینه ی کمک به تحقق اهداف آموزشی و تربیتی

توسعه مشارکت مردم در آموزش و پرورش یک اصل پذیرفته شده است. البته این مشارکت
می تواند به طرق گوناگون انجام پذیرد. شاید اولین مورد در امر آموزش و پرورش که فوراً به ذهن متبادر می گردد مشارکت مادی آنها در این امر مهم باشد. لکن گرچه این نوع مشارکت پسندیده و حتی لازم است اما اهمیت آن به اندازه سهم والدین در کمک به تحقق هدف های آموزش و پرورش نیست.

وزیر محترم آموزش و پرورش در این زمینه می گوید :

((به اعتقاد بنده و همکاران در وزارت آموزش و پرورش ، توسعه ی مشارکت مردم در آموزش و پرورش اصل و مبنایی محکم و اجتناب ناپذیر است. مشارکت والدین و مردم در همه امور آموزش و پرورش ، امری کاملاً رسمی ، قطعی و غیر قابل اجتناب است. البته منظور از مشارکت نیز صرفاً مشارکت مادی و کمک های اولیای محترم نیست اگر چه آن هم لازم است ، اما به جای خود. شاید مشارکت مادی کم ترین مشارکتی است که مورد توقع است عمده ترین و بیشترین مشارکت والدین و مردم در امر آموزش و پرورش و تربیتی است و به همین سبب بنده به جد قائلم که حضور انجمن های اولیا و مربیان در سراسر کشور باید جدی تر و تأثیر گذارتر باشد.))

(سخنرانی وزیر آموزش و پرورش در جمع اعضای انجمن اولیا و مربیان ممتاز استان تهران پاییز 1380)

 

مشارکت در تصمیم گیری مربوط به مدرسه و دانش آموزان

بزرگان دین مبین اسلام و از آن جمله مولای متقیان مشورت را پشتوانه ای منحصر به فرد برای انسان می دانند. در قرآن کریم هم بارها به مردم توصیه شده است که در امورشان به مشورت بپردازند ((وشاور هم فی الامر)) یا ((امرهم شورا بینهم.)) (قرآن کریم ـ سوره ی شوری)

یکی از مهم ترین زمینه های مشارکت والدین در امر تصمیم گیری برای نحوه ی اداره مدرسه می باشد. اولیا با تشکیل انجمن اولیا و مربیان و به دعوت مدیر مدرسه می توانند او را در اتخاذ تصمیم گیری مدرسه ... مشارکت داشته اند ، برای تحقق و اجرای تصمیمات گرفته شده از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند و در نتیجه در عواقب تصمیمات مزبور خود را شریک می دانند. این بدان معناست که چنانچه نتایج مطلوبی به بار آمد تشویق شده و به این کار ادامه خواهند داد و اگر حاصل این تصمیمات نامطلوب بود صرفاً به سرزنش اولیای مدرسه نمی پردازند. در حقیقت زمانی که صحبت از تصمیم گیری در مورد فرزندان خود در میان باشد کسی اولی تر از خود والدین نمی باشد.

 

مشارکت در تعیین اهداف آموزش و پرورش

از آنجا که والدین به طور ملموس با مشکلات و مسائل فرزندان دانش آموز خود سر و کار دارند بیشتر از هر کس دیگری می توانند در زمینه ی هدف های آموزش و پرورش اظهار نظر کنند. به عبارت دیگر در تعیین اهداف آموزش و پرورش اولیا می توانند نقش به سزایی ایفا نمایند و در این زمینه مشارکت فعال داشته باشند.

 

مشارکت در تعیین رهبران آموزشی

همان طور که دربند دو متذکر گردید چناچه گروهی برای امر خاصی تصمیم گیری نمایند ، نتایج مطلوب یا نامطلوب حاصل از آن تصمیم گیری را تقبل کرده و برای تحقق آن تصمیمات تلاش می نمایند. اولیا نیز می توانند در امر انتخاب مدیر مشارکت داشته باشند. البته این امر اکنون به طور غیر مستقیم و غیر مستقیم است لکن چنانچه از طریق مراجع قانونی چنین اختیاری به اولیا داده شود ، آنگاه در جهت اداره مدرسه پی گیری های بیشتری خواهند کرد و خود را ملزم به تحقق اهداف مدرسه در جهت تعلیم و تربیت فرزندان خویش می دانند.

 

کمک به توسعه و ارتقای فناوری در آموزش و پرورش

در آستانه قرن بیست و یکم و آغاز هزاره ی سوم ، عدم آشنایی به نحوه ی استفاده از اینترنت این شاهراه جهانی و ندانستن زبان این ابزار مدرن اگر نگوییم مایه شرمساری است ، موجب ناآگاهی از وقایعی است که در گوشه و کنار جهان می گذارد. اگر ما قرار است خود را جزو جامعه بشری بدانیم باید مجهز به زبانی باشیم که بتوانیم با این جامعه جهانی ارتباط برقرار کنیم. هم مجهز شدن به تکنولوژی اینترنت و هم داشتن مهارت استفاده از زبان بین المللی ، مشارکت همه جانبه ی دولت و مردم را می طلبد. اقدام والدین در تجهیز مدارس به کامپیوتر و گزینش معلمانی خبره و کارآمد که بتوانند زبان را به طور کاربردی آموزش دهند از دیگر جنبه هایی است که ضروری به نظر می رسد.

 

مشارکت در امر آموزش های ضمن خدمت به ویژه آموزش کامپیوتر و اینترنت

دانش معلمانی که دیروز آموزش دیده اند برای نسل امروز که خود سازندگان امیدهای مملکت در آینده هستند ، کارآمد نیست. معلمان ما باید دانش خود را روز (up- to – date) نمایند. به روز کردن اطلاعات معلمان خود مسأله ای است و فراغت فکری و خیال آسوده ی معلمان را می طلبد. این قشر زحمت کش چنانچه در معیشت خویش دچار زحمت باشند ، تصور نمی شود به فکر بازآموزی خویش باشند و تازه اگر هم بخواهند در این اندیشه باشند تجهیزات لازم و از آن جمله کامپیوتر و دسترسی به اینترنت برایشان اگر کاملاً ناممکن نباشد ، بسیار دشوار است. لذا مشارکت اولیا و دولت در این جهت نیز می تواند تا حد زیادی کارگشا باشد.

 

 

پرشکوه ترین مشارکت

والدین به هنگام انتخاب مدرسه ای برای ثبت نام جگر گوشه شان در تحقق و جستجوی مدرسه ای هستند که مدیر لایق و معلمان مجرب و دلسوز و محیطی سالم و دوستانه داشته باشد. مدیر توانمند می تواند با بهره گیری از کلیه ی امکانات مادی انسانی مدرسه را به پویاترین شکل ممکن به پیش ببرد. این مهم از دید اولیای دانش آموزان که برای آینده ی فرزند خویش دغدغه و نگرانی دارند پنهان نمی ماند. به همین جهت یکی از حقوق طبیعی والدین تحقیق و بررسی در مورد شایسته ترین فرد برای انجام رسالت مدیریت مدرسه می باشد که با شناسایی و معرفی او به اداره منطقه حکم مدیریت او را برای مدرسه فرزند خویش فراهم نمایند. آقای افروز به این مشارکت بسنده نمی کند و حق انجمن های اولیا و مربیان می داند که در سطح هر منطقه ی آموزشی از میان مدیران موفق ، توانمند و واجد شرایط ، فرد یا افرادی را برای ریاست منطقه به رئیس سازمان آموزش و پرورش استان معرفی کنند و به همین تربیت از بین رؤسای آموزش و پرورش یا فرهنگیان با کفایت خوش سابقه و لایق فردی را برای مدیریت سازمان آموزش و پرورش و نهایتاً از بین مدیران سازمان های آموزش و پرورش فرد و یا افراد لایق را جهت تصدی پست وزارت به ریاست محترم جمهوری معرفی نمایند. وی این مشارکت را مشارکت باشکوه می نامد.

 

جلب مشارکت والدین ، جبران کمبودهای مادی آموزشی

یکی از روش های مؤثر برای جبران کمبودهای آموزشی اتخاذ روش های مناسب برای مشارکت والدین در سرمایه گذاری می باشد که می تواند کمبود منابع در آموزش و پرورش را جبران نماید و با اجرای مسؤولیت دولت در این زمینه کاهش می یابد.

کارشناسان به این نتیجه رسیده اند که جلب سرمایه های مردمی و مشارکت والدین در امور مالی آموزش و پرورش و مدرسه یکی از راه هایی است که می تواند بحران های مالی آموزش و پرورش را کاهش دهد و هم چنین منبعی قابل اعتماد است و ارزشمند.

 

خانواده بنیانگذار پایه های اصلی شخصیت کودک

خانه و خانواده بینای گذار پایه های اصلی شخصیت کودک می باشند. خانواده به کمک ملاک هایی را موفقیت می آموزد و به کودک انتظاراتی در مورد آینده اش می بخشد.

در حقیقت باید گفت نقش خانواده در پرورش اجتماعی فرزندان بسیار حیاتی و مؤثرتر می باشد. در خانه کودک می آموزد که به حقوق انسان ها، به رأی و عقیده ی انسان ها و تساوی انسان ها احترام بگذارد و ارزش های دینی را فراگیرد. خانواده با اصرار بر انجام این امور توسط فرزندان خویش همسو با معلمان در مدرسه گام برداشته است.

 

کمک و مشارکت در حفظ تهاجم فرهنگی از طریق وسایل سمعی و بصری روبرو هستیم. وسایلی که تفکر و اندیشمندان را فدای مصرف و تفریح و سرگرمی می کنند. آقای منصف گیتونی طی
 مقاله ای با عنوان رسانه های گروهی ، خانواده و فرهنگ در پیوند شماره 237 می گوید :
((بحث بر سر فرهنگ جدیدی است که غالباً ابزار انحطاط و تباهی است. فکر را به خاطر لذت از میان می برد و اندیشه را اسیر خلاقیتی به اصطلاح فرهنگی می سازد که تنها دست آویز آن مصرف فرآورده هاست...))

فرهنگ یک ملت شامل اطلاعات ، معلومات ، فکر و ویژگی آن تعلق ، تمدن و نیز توان از لحاظ پیگیری تحول و تکامل است. امروزه رسانه های جمعی به ابزارهای ارتباطی تبدیل شده اند. خود ارتباطات به صورت علمی در آمده است ، ملت ها ناگزیرند با این علم ، دگرگونی و تکامل آن آشنا گردند. باید راه بهتر ساختن فرهنگ را فرا گیرند ، البته بدون آن که ریشه و حس تعلق و وابستگی خود را از دست دهند. هر فرهنگی برای ادامه ی حیات و حفظ موجودیت خود باید راه جلوگیری از سلطه و تهاجم را بداند و بشناسد در این مسیر به خصوص باید به یاری جوانمان بشتابیم و این مهم تا حد بسیار زیادی از عهده ی هیچکس بر نمی آید مگر والدین محترم این جوان.

 

مشارکت والدین در امر تمرین علمی برای پرورش شهروند

نقش خانواده در پرورش اجتماعی و ایجاد فرهنگ مناسب برای زندگی در جامعه مدنی و پرورش روحیه ی شهروندی بسیار حیاتی است. تحقیقات نشان داده است که تا سنین دوازده سالگی رشد اجتماعی کودکان و نوجوانان صرفاً محدود به چرخه ی خانواده است (شیخی ، 1378 ، 68 )

از بین بردن روحیه ی جزم اندیشی و استبدادی ، به فراموشی سپردن روحیه ی تملق و چاپلوسی ، ترویج مدارا و سعه ی صدر ، کاهش مناسبات پدر سالاری و جلوگیری از نفوذ آن به مدرسه ، از بین بردن نقض قوانین و عدم استفاده از روابط شخصی و جایگزین ضوابط قانونی ، به مثابه روزانه هایی است که می توان از آن به عنوان تمرین عملی برای پرورش شهروند یاد نمود.

 

مشارکت اولیا در گذراندن اوقات فراغت فرزندان

می توان زمان در اختیار را برای همه ی انسان ها به دو بخش فعالیت جهت کسب معاش و برآوردن نیازهای ضروری زندگی و اوقات تقسیم بندی کرد. علی اصغر احمدی برای بخش اول این تقسیم بندی از برنامه معینی نام می برد که از قبل طراحی شده است و فرد مجبور به انجام آن است. وی هر برنامه را به نوبه خود به دو قسمت قالب و محتوا تقسیم بندی می کند. منظور از قالب برنامه ی زمان بندی خاصی است که افراد برای انجام آن مشخص می کنند. مثلاً یک دانش آموز از ساعت هفت و نیم الی یک بعد از ظهر روزهای غیر تعطیل هفته باید به مدرسه برود و فعالیت های مختلف خود انجام دهد محتوای برنامه شامل آن دسته از فعالیت هایی است که در آن زمان بندی خاصی توسط افراد انجام می گیرد. مثلاً وی دروس مختلف درسی و غیر درسی خود را مطالعه و به انجام تکالیف خود مبادرت ورزد. به دلیل تلاش و کوششی که افراد در اجرای برنامه خود به عمل می آورند، دچار خستگی و فشارهای روحی و جسمی می گردند. برای برطرف نمودن این خستگی و فشارهای نیاز به اوقاتی هست تا خارج از برنامه به فعالیت های تفریحی بپردازند. این نوع فعالیت که فرد خارج از اشتغال سپری می کند اوقات فراغت نامیده می شود. حال چگونگی گذراندن اوقات فراغت خود مسأله ای است حائز اهمیت. هم مدرسه و هم خانواده در این مسیر دارای مسؤولیت هستند. شرکت در اردوهای تفریحی ـ آموزشی شرکت در کلاس هاس زبان و نقاشی ، کمک به رشد مهارت های مذهبی از قبیل توانایی در قرائت یا حفظ قرآن مجید و انجام فرائض دینی و زندگی در طبیعت ، هم به جهت لذت جویی از مواهب آن و هم به جهت تفکر در آفرینش هستی و عظمت آفریدگار آن بخشی از فعالیت هایی است که می توان به کمک نهادهای گوناگون از جمله آموزش و پرورش و خانواده ها انجام پذیرد.

 

مشارکت خانواده در ایجاد تفکر خلاق در دانش آموزان

فرآیند آموزش و پرورش می تواند تفکر خلاق را پرورش دهد و افرادی کاوشگر ، آفریننده ، مشکل گشا نوآور ، مولد و عامل تغییرات را تربیت کند. مدرسه به عنوان واحد عملیاتی نظام آموزش
می تواند قدرت اندیشه و مهارت های ذهنی دانش آموزان را آن چنان تقویت کند که به راحتی بتوانند برای دست یافتن به راه حل های مناسب و واقع بینانه به خلق ایده های نو پردازند. (میر کمالی 1380 ، مجله روانشناسی و علوم تربیتی ، 99).

فرد خلاق کسی است به دنبال چراهای مسائل می گردد. او بدان تفکر پاسخ ها را نمی پذیرید. متأسفانه در آموزش و پرورش ما ((اصل قطعیت)) حاکم است. یعنی برای هر پرسش تنها یک پاسخ درست وجود دارد و بقیه پاسخ ها نادرست است. یکی از مشکلات مدارس ما این است که تنها بر محفوظات تکیه دارد که از نظر سطح آموزش در حیطه شناختی آن هم در سطح های اول و دوم طبقه بندی بلوم قرار می گیرد.

در این میان معلمان و صد البته خانواده می تواند در جهت ایجاد تفکر خلاق در دانش آموزان مفید واقع شوند. تا آن جا که ممکن است به دانش آموزان فرصت دهند خود بدنبال پاسخ مسائل برآیند حتی اگر به پاسخ نادرست می رسند ارزشمند است یک اندیشمند غربی در این زمینه جملات جالبی دارد او می گوید:

به من بگویی ، من فراموش می کنم. Tell me and forget

به من درس بده و من به یاد می آورم. remember Tell me and

من را درگیر مسائل کن تا بیاموزم. Involove me and I learn

بنابراین چنانچه فرد با مسأله درگیر بشود یادگیری رخ می دهد. خانواده در مورد بسیاری از مسائل در این زمینه می تواند یاری برساند ، مثلاً فلسفه انجام فرائض دینی را کودک خود بیاموزد. بین زندگی و درس فاصله ایجاد نکند ، چرا که از اهداف اصلی آموزش و پرورش آماده کردن افراد برای داشتن زندگی بهتر می باشد. برای افراد ماهی نگیرند. بلکه طریقه ی ماهی گرفتن را به آنها آموزش دهند. البته ناگفته پیداست که برای ایجاد تفکر خلاق ، تهیه امکانات ویژه مانند امکانات مشاهده و آزمایش ، تجهیز کارگاه ها و آزمایشگاه ها و صد البته تغییر در شیوه های امتحانات و تغییر در کتاب های درسی ضروری به نظر می رسد.

 

مشارکت خانواده و مدرسه در راه چاره جویی برای رفع عقب ماندگی درسی کودکان

از جمله مسؤولیت های سنگین و دشوار بشر ، تربیت فرزند می باشد. شاید بتوان گفت که به سبب اهمیت بیش از حد این موضوع ، آفریدگار بزرگ خود مربی جهانیان است و ما مسلمانان روزانه حداقل ده بار خدای متعال را به خاطر اینکه مربی جهانیان است ستایش می کنیم ((الحمدلله رب العالمین)).

یکی از معضلات پیش روی معلمین و اولیا چگونگی مواجه با فراگیرانی است که با وجود داشتن بهره ی هوشی متوسط یا بالا از درس و برنامه ی تحصیلی خود عقب می مانند. بسیاری از مربیان و والدین در برابر کودکان عقب افتاده از درس ، موضوع رها کردن یا تنبیه را پیش می گیرند که به نظر می رسد موضع صحیحی نباشد. در این مورد بهتر است قبل از هر گونه پیش داوری به دنبال علل عقب افتادگی درسی بگردیم و آنگاه درصدد یافتن راهی برای آن برآییم. باید دید آیا اختلاف والدین ، رفتار و روش معلم ، تنبیه های بی مورد ، استهزا ، تهدید ، علل عاطفی و یا عوامل دیگر سبب این معضل شده است و در این میان اولیای مدرسه به خصوص افراد خانواده که شناخت بهتری از فرزندان دارند می توانند کمک شایانی ارائه دهند. مثلاً برای جبران عقب ماندگی فراگیر برای او برنامه ریزی شود که در روز چند ساعت و چه مواقعی و هر ساعت چه مقدار از دروس با نظارت و کنترل والدین خوانده شود ، آنگاه با ایجاد و تقویت انگیزه ، زمینه را برای جبران عقب ماندگی و پیشرفت تحصیلی مهیا سازیم.

 

مشارکت والدین در تشویق و ترغیب دانش آموزان

انسان در هر مرحله از زندگی خود دوست دارد مورد تشویق دیگران قرار گیرد. علت این امر را روان شناسان به سرنوشت و فطرت او مربوط می دانند. (قائمی ، 1375 ، ص 218)

این تأیید یا تشویق بهتر است از سوی والدین و مربیان صورت گیرد. زیرا کودک به سوی کسی جلب می شود که او را مورد تشویق قرار داده است. تشویق و ترغیب فواید مهمی به دنبال دارد که از جمله آنها می توان به رغبت به کار و تلاش و مطالعه باعث تکرار رفتارهای پسندیده به کارانداختن ابتکار و خلاقیت شادابی و نشاط و سبب جرأت و شهامت می گردد. این تشویق هم به صورت مادی و هم به صورت معنوی از سوی والدین و معلمان امکان پذیر است.

 

مشارکت خانواده در امر تربیت بدنی دانش آموزان

((عقل سالم در بدن سالم است.)) کودکان و نوجوانان به دلیل اینکه در مسیر رشد سریع جسمی و روحی قرار دارند ، بسیار پر انرژی و فعال اند. این گروه مایلند در فرصت های بدست آمده از این انرژی استفاده کنند. فراهم آوردن مکان هایی مناسب برای تخلیه این انرژی که در عین سرگرمی و تفریح آنها را از بسیاری از مفاسد اجتماعی که در نتیجه ی بیکاری دچار افراد می گردند و از آن جمله به بلای خانمان سوز اعتیاد می توان اشاره کرد ، به تقویت بنیه بدنی ایشان کمک می کند. روشن است که این موج عظیم جوانان و نوجوانان حکومت به تنهایی از عهده ی فراهم نمودن چنین امکانات گسترده ای بر نمی آید. در این بین خانواده ها می توانند به کمک دولت بشتابند و او را در این امر خطیر یاری کنند.

 

کمک و مشارکت خانواده در ایجاد فرهنگ کتاب خوانی

آیا خانواده ها باور دارند آنها که می دانند و آنها که نمی دانند باهم برابر نیستند ((هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون)) (قرآن کریم ، سوره زمر ، آیه 9) آیا آنکه می دانند با آن که نمی دانند ، برابرند؟

کتاب یکی از زیباترین جلوه های فرهنگی و یادگار ماندنی در گستره حیات بشری است. کتاب آنگاه که هیچ دوستی برای انسان باقی نماند ، با اوست. کتاب حتی در قرن حاضر که تکنولوژی اینترنت یکه تاز میدان شده است ، ارزش خود را همچنان حفظ کرده است.

متأسفانه باید اقرار کرد که فرهنگ کتاب خوانی در جامعه ی ما نهادینه نشده است و آمارهای ناامید کننده ای که از کتاب خوان ها و شمارگان کتاب های منتشره ارائه می شود ، که برای ملتی با این فرهنگ و تمدن کهن شایسته نیست. در این میان خانواده ها می توانند به کمک معلمان بشتابند تا این فرهنگ را در بین نوجوانان و جوانان گسترش دهند و این امر میسر نمی گردد مگر اینکه خانواده ها و معلمین از خود شروع کنند. اگر شاگردان را به کتاب خوانی دعوت کنیم و خود از این کار طفره برویم آیا نتیجه ای خواهیم یافت ؟ قرآن کریم در این مورد می فرماید : ((لم تقولون ما لا تفعلون)) برای چه می گوییم آنچه را انجام نمی دهید. بنابراین در درجه نخست خود نصیحت کننده باید عامل به چیزی باشد که دیگران را بدان توصیه می کنند.

دکتر احمد به پروژه طی مقاله ای در پیوند شماره 269 تحت عنوان ((خانواده ، کتاب و فرهنگ کتاب خوانی)) نگاشته است : علت بیگانگی شاگردان را با کتاب در رفتارهای مادران و پدران می بینند. بدیهی است عوامل متعدد از قبیل بی سوادی والدین ، مشغله فراوان ، وجود انواع وسایل اطلاع رسانی صوتی و تصویری فرصتی را برای مطالعه باقی نمی گذارد اما اگر به آینده مملکت و فرزندان خود می اندیشیم باید شرایطی را فراهم آوریم تا کودکان و نوجوانان به امر کتاب خوانی و تحقیق کتابخانه ای روآورند. دکتر به پروژه یکی از هدف های خانه و مدرسه که باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد را ترویج فرهنگ کتاب و کتاب خوانی می دانند و نقطه آغازین این حرکت عظیم فرهنگی را آشناسازی مادران ، پدران ، معلمان و مربیان به روش ها و فنون مطالعه می داند. دایر نمودن کتاب خانه در مدرسه به کمک خانواده ، تشکیل نمایشگاه کتاب در مدرسه ، معرفی کتاب های مفید و متناسب برای شاگردان ، بازگویی بخش های جالب کتاب ها برای فرزندان ، تماس با اندیشمندان کتاب خوان و معاشرت با آنها از جمله اقداماتی است که می تواند توسط خانواده در جهت کمک به تعلیم و تربیت فرزندان به مرحله اجرا در آید.

 

 

 

خلاصه و نتیجه گیری

همکاری خانه و مدرسه در فعالیت هایی که مکمل یکدیگر باشند ، منجر به رشد همه جانبه ی کودک خواهد شد. لکن اگر این فعالیت ها به طور موازی باشند و هر یک به گونه ای متفاوت راه خویش را بپیماید ، حاصل اعمال آنان به نوعی روان گسیختگی منتهی خواهد شد.

از آنجا که ارزش های نسل جدید با ارزش های گذشتگان خود در حال فاصله گرفتن است ، بی تردید فضای عاطفی خانواده تحت تأثیر این تقابل ارزشی تغیراتی را شاهد خواهد بود. خانواده به عنوان یک نهاد اولیه می تواند به پرورش انسان هایی کمک کند که بتوانند در یک جامعه ی چند فرهنگی به هم زیستی و حیات بپردازند. آنچه فرد را از خاک به افلاک سیر می دهد از طریق کیمیای تعلیم و تربیت عملی می شود و جوهره این حرکت مبتنی بر اخلاق تبلور می یابد. قائمی (1375) ، مهم ترین عامل فقر تربیت را در جنبه معلم ، می داند و می گوید ((آن ملتی فقیر است و عقب مانده ، که دچار فقر معلم باشد. کمبود مدرسه و کتاب و لوازم تحصیلی برای ملت ضایعه است ولی اگر معلم شایسته ای باشد آنها همه هیچ است.))

توجه به مسأله تربیت معلم و مربی و سخت گیری هایی در این زمینه همانا بسیاری از نابسامانی های تربیتی را حل خواهد کرد و ما را از فقر و نابسامانی تربیت خارج می سازد. بر همگان روشن است خانواده در کنار اولیای مدرسه در رشد همه جانبه ی نوجوانان نقش به سزایی ایفا می کنند و از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:

- کمک به رشد ذهنی ، عاطفی و شناختی.

- کمک به رشد خود مختاری نوجوانان.

- خانواده به عنوان یک نهاد سیاسی کوچک واکنش در برخورد با مسائل مختلف را به کودک نوجوانان به طور مستقیم یا غیر مستقیم را آموزش می دهد.

- کمک به تقویت عزت نفس یعنی خود را موجودی با کرامت و با ارزش پنداشتن.

- کمک به پرورش اجتماعی فرزندان ـ کودک در خانه می آموزد که حقوق دیگران را محترم بشمارد و به آرای دیگران با دیده احترام بنگرد.

- این مهم عملی نمی گردد مگر اینکه خانواده ، این بنیانی ترین نهاد در امر تربیت ، بر مجموعه جهان شمول دگرگونی های اجتماعی به ویژه در زمینه ی فرهنگ ، آموزش و پرورش و تغییرات حاصل در نقش خانواده با توجه به رشد بی سابقه تکنولوژی ارتباط ، آگاهی های لازم را کسب نمایند.

 

 

 

 

 

 

 

منابع

1- قرآن کریم

2- نهج البلاغه

3- شیخی ، محمد تقی ، 1378 ، تغییرات ((ارزشی ـ فرهنگی))

4- قائمی ، 1375 ((خانواده و مسائل مدرسه ای کودکان)) تهران ، انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی ایران.

5- شریعتمداری ، علی ، 1377 ((اصول و فلسفه تعلیم و تربیت)) امیر کبیر ، تهران.

6- مطهری ، مرتضی و 1362 ، ((تعلیم و تربیت در اسلام)) ، الزهرا ، تهران.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
مدبر سایت


درباره ما
Profile Pic
این وبلاگ جهت شرکت در چهارمین فراخوان استانی مربی پژوهنده آموزش و پرورش سبزوار ،خراسان رضوی ساخته شده است.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 15
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 29
  • بازدید ماه : 65
  • بازدید سال : 282
  • بازدید کلی : 21,944
  • کدهای اختصاصی

    مترجم پی اس پاور

    مترجم سایت

    
    پیچک

    تقویم شمسی

    ابزار وبلاگ